گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، در تحلیل کاهش نرخ ارز و بازگشت دوباره به قیمت های بالاتر و کلا نوساناتی که در بازار ارز وجود دارد تحلیل های مختلفی از نقش بانک مرکزی و دولت و تاثیر گذاری انتخابات آمریکا توسط کارشناسان اقتصادی و سیاسی بیان شده است اما کدام عامل در وضعیت فعلی بر قیمت دلار و ارز موثر است را در گفت و گوی پیش رو با حسین رضوی پور استاد اقتصاد و تحلیل گر مسائل اقتصادی در میان گذاشتیم که در ادامه آمده است.
نرخ ارز در ماه های اخیر و مشخصا بعد از انتخابات آمریکا دچار تلاطم های کاهشی و افزایشی شده است تحلیل شما از عوامل موثر بر این موضوع چیست؟
در خصوص نوسانات اخیر و کاهش نرخ ارز و نرخ های مشابه نظیر طلا و سکه به صورت اختصار باید گفت وضعیت فعلی کاهشی قیمت ها ناشی از اصلاح انتظارات تورمی است و گرنه در واقعیت اقتصادی تغییر ماهوی اتفاق نیفتاده که براساس آنها روند کاهشی با مبنای اقتصادی صورت گرفته باشد. به این معنا که روابط تجاری جدیدی پیش روی ما گشوده نشده و اصلاح واقعی در عرصه تجارت خارجی یا اصلاحات اقتصادی داخلی صورت نگرفته است، بنابراین اتفاق خاصی روی زمین اقتصاد رخ نداده که منجر به کاهش نرخ طلا و ارز شده باشد. آنچه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجب کاهش نرخ ارز شد فقط انتظارات تورمی و انتظارات انتزاعی و ذهنی افراد در بازارها بود که بر اساس آن تصمیمات هیجانی و آنی اخذ شد. بی شک با همین انتظارت ذهنی بخشی از حباب قیمتی دلار شکست.
آیا انتظارات ذهنی روی ماهیت یا عملکرد اقتصادی تاثیر گذار است؟
این انتظارات اگرچه بر اقتصاد اثرگذار هستند اما بر واقعیتهای اقتصادی به صورت مستقیم تاثیر نمی گذارند و خود را در بلندمدت با واقعیتهای اقتصادی تطبیق میدهند.
نرخ ارز در چه صورتی روند کاهشی یا تثبیت را به نفع تولید و نیازهای اقتصاد در پیش می گیرد این موضوع وابسته به چه عوامل و مولفه هایی است؟ آیا بازگشت دموکرات ها در آمریکا به قدرت کمک کننده خواهد بود؟
زمانی می توان به کاهش نرخ ارز یا ثبات اقتصادی بلند مدت امیدوار بود که چشم انداز قطعی از سیاست جمهوری اسلامی یا سیاست ایالات متحده آمریکا در برابر یکدیگر داشته باشیم. اگر این چشم انداز وجود داشته باشد آن زمان تصویر پایدار و واقعی تری نسبت به وقایع اقتصادی و بازارها خواهیم داشت، بنابراین بر اثر نوسانات ناشی از جو روانی حاکم نمی توان به درستی در خصوص آینده اقتصاد پیش بینی کرد.
اما براساس تجارب خود از سیاست های آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران می توان این موارد را به زمانی که دموکراتها بر سر کار و در راس قدرت بودند ارجاع داد. توافق برجام در دوره ریاست جمهوری دولت اوباما به امضا رسید و قرار بود امضای آقای کری تضمین اجرای برجام باشد اما به عینه دیدیم که خود آقای کری به بانکهای اروپایی هشدار داد که معاملات و سرمایه گذاری های خود را با ایران گسترش ندهید، به این دلیل که احتمال بازگشت تحریم ها وجود دارد لذا جلوی لغو و توقف تحریم ها را گرفت. آمریکا هیچ گاه انتظارات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بازگشت و آزاد سازی قریب به ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده به کشور را محقق نکرد و هرگز این اتفاق نیفتاد حتی در زمانی که آمریکا در مراحل عملیاتی کردن برجام بود و علی الظاهر قرار بود داراییهای ایران بازگردانده شود. از این رو جای شک وجود ندارد که دولت جدید دموکرات آمریکا تا جایی که بتواند و تا جایی که هزینه این اقدام ها برایش مقرون به صرفه باشد مانع رشد اقتصادی ایران خواهد شد.
با رفتن ترامپ برای اینکه دوباره دست خالی در برابر آمریکا ظاهر نشویم چه باید کرد؟
هیچ گاه نباید گمان کنیم با رفتن آقای ترامپ همه چیز تمام شده و اتفاقات آن گونه که ما میخواهیم محقق می شود. موضوعی که می تواند یک عنصر تعیینکننده در شکل دهی به سیاستهای آمریکا نسبت به ایران باشد ، قدرت چانهزنی و توان اقدام متقابل جمهوری اسلامی ایران است یعنی اگر قابلیت اقدام متقابل را داشته باشیم می توانیم انتظار داشته باشیم که دشمن از رویکرد خصمانه خود کمی عقبنشینی کند، همچنین اگر قابلیت بی اثر کردن فشارها و تحریمها را داشته باشیم می توانیم انتظار داشته باشیم که تحریمها برداشته شود. ما در ادوار مختلف شاهد تحریم های مختلف آمریکا بودیم به عنوان مثال دولت اوباما که دولت دموکراتها بود صادرات بنزین به ایران را تحریم کرد تا کشور را به لحاظ محدود سازی ذخایر بنزین تحریم و تضعیف کند، با علم به اینکه تولید بنزین داخلی آن زمان کفاف مصرف داخلی را نمیداد اما با اقدام به موقع در آن زمان نیاز کشور به بنزین توسط و پتروپالایشگاهها تامین شد. بلافاصله بعد از این اتفاق تحریم بنزینی کلاً برداشته شود یعنی زمانی تحریم بی اثر شد که ما روی پای خود ایستادیم. این موضوع تجربه تاریخی بسیار ارزشمندی برای ما محسوب می شود که اگر بتوانیم تحریمی را بی اثر کنیم آن تحریم لغو می شود. اگر به تجربه مشاهدات دیگر خود یعنی تعلیق تحریمها در چارچوب برجام مراجعه شود می بینیم آمریکایی ها وقتی توانستند زیر میز بزنند و معامله را به هم بزنند که ایران ضعیف بود لذا آمریکا هر جا که بتواند تعهدات خود را کم کنند و بابت آن هزینه ای نپردازند این کار را میکنند. عملکرد دولت آمریکا را درباره معاهده پاریس به عنوان یک معاهده بین المللی را دیدیم که هرگاه هزینه ای بر خود مترتب نبیند از آن خارج می شود، این موضوع جزء خوی ایالات متحده است، لذا ربطی به جمهوریخواه و دموکرات بودن ندارد. از این رو ما باید قدرت مقابله به مثل و اثرپذیری از تحریمها را تغییر دهیم و در عناصری که با آنها میتوانیم نقش آفرینی کنیم را در درون تقویت کنیم نه اینکه منتظر لغو تحریمها باشیم.
یعنی بازگشت به همان اصل مقادم سازی اقتصاد با اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی؟ در صورت نشستن مجدد مسؤولان پای میز مذاکره اولویت ما در چه موضوعی باید خلاصه شود؟
به هر حال باید از اتفاقاتی مثل فشار مضاعف ترامپ بر اقتصاد درس بگیریم، ضعف اقتصاد ما باعث شد تا آقای ترامپ به دنبال چیدن میوه فشارها بود تا ایران را به زانو درآورد و لابیهای رسانههای صهیونیست ها را از خود خشنود کند. ملت شریف ایران استحضار دارند مقاومت مردم ایران موجب شد ترامپ نتواند از این برگ برنده استفاده کند و اینک قاعدتاً بخشی از فشارها کاهش خواهد یافت منتهی کاهش فشار به معنای دسترسی ما به آنچه می خواهیم در مذاکرات جدید یا بازگشت به برجام نیست، لذا نباید چندان امیدوار باشیم که آنچه در ادوار قبلی به دست نیاورده بودیم را به راحتی به دست بیاوریم. مسوولان جمهوری اسلامی ایران باید با هوشمندی کامل به دنبال اخذ تضمینهای بازدارندهای باشند که مانع خروج مجدد آمریکا از توافق شود، یعنی بازدارندگی شرط اول در انجام هر گونه توافقی باشد در غیر این صورت بازگشت به برجام هنگامی که آمریکا هر زمان از آن خارج شود توافق در خور اعتنا و کار سازی نیست.
نظر شما