به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، تورم زندگی را بر عده کثیری از مردم سخت کرده است. در این شرایط آیا دست روی دست گذاشتن کارساز است یا دلالی ؟مردمی که چاره ای برای حفظ ارزش پول خود و تاب آوری در برابر گرانی ها ندارند آیا شایسته ملامت هستند یا اینکه ساختار اقتصادی ناسالم را باید مواخذه کرد؟ به نظر می رسد خطر تورم بیش از آنچه تا کنون درباره آن گفتیم و شنیدیم ما را تهدید می کند. اما برای چه به این مرحله از خطر تورمی رسیدیم و آیا راهکاری برای کنترل تورم وجود دارد؟در گفتگو با دکتر رحمان سعادت اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان به این مسایل پرداخته ایم.
رادار اقتصاد:جایگاه تورم در اقتصاد ما چیست و چرا تورم دست از سر ما برنمی دارد؟
تورم مقوله آشنایی برای همه ایرانیان است چرا که نیم قرن است بر زندگی و معیشت مردم سایه سنگینی انداخته است. لذا همه ما از کودکی تا بزرگسالی و میانسالی با واژه تورم به خوبی آشنا هستیم. تورم دلایل و عوامل مختلفی دارد، لذا نمی توان آن را تنها به یک عامل مثل وجود نقدینگی در اقتصاد ارتباط داد، هرچند که بخش زیادی از تورم، ناشی از نقدینگی است اما عوامل دیگری مثل سوء مدیریت، تحریم ها و حتی گرانی طلبی در ایران بر این موضوع تاثیر می گذارد. متاسفانه مردم ایران مایل به گران فروختن هستند، این مساله به صورت دومینو وار در همه بخشهای اقتصادی تاثیر می گذارد و تورم را افزایش می دهد. اما افزایش نقدینگی نیز یک عامل مهم و اساسی است. اما اینکه نقدینگی چیست و چرا کشور ما دچار نقدینگی شده را اینگونه میتوان توضیح داد که همه کشورها برای انجام مبادلات و تسهیل مبادلات نیازمند پول هستند چرا که بدون پول نمیتوان مبادله ای انجام داد. برای انجام مبادله به همان مقداری که کالا در اقتصاد وجود دارد نقدینگی از طریق بانک مرکزی به اقتصاد عرضه می شود، لذا اگر کمتر از میزان مورد نیاز مردم کالا توزیع شود مبادلات سخت و مردم دچار مشکلات اقتصادی می شوند و اگر بیشتر تزریق شود طبیعتا باعث تورم میشود به این دلیل که به اندازه کالاهای موجود، پول وجود ندارد بنابراین اگر پول در دست مردم را به نسبت کالاهایی که در دست آنهاست سرشکن کنیم، ارزش ریالی آن بیشتر میشود و باز هم برای مردم گرفتاری ایجاد می کند.
رادار اقتصاد:دولت ها در افزایش نرخ تورم چه میزان تاثیر گذار بوده اند؟
متاسفانه در طول نیم قرن گذشته به دلایل مختلف دولت ها به اقتصاد پول تزریق کرده اند. یکی از دلایل عمده آن کسری بودجه است چرا که دولت ها قادر به تامین و کنترل هزینه خود نبودند لذا برای تامین کسری بودجه خود پول بدون پشتوانه به اقتصاد تزریق کردند. به این معنا که در نبود کالایی معادل تزریق پول، اما آنها پول را به مردم داده اند که در نهایت تبدیل به وضعیت کنونی شده است. نقدینگی های تزریق شده در همه ی سال های گذشته به امواج شدیدی تبدیل شده که اینک یکی از معضلات بزرگ اقتصاد ایران به شمار میرود.
بنده معتقدم نقدینگی و افزایش نقدینگی را نمیتوان به یک دولت خاص ارتباط داد بلکه تقریباً از دوره سازندگی به بعد دولت ها همواره کسری بودجه داشتهاند و با چاپ اسکناس کسری بودجه خود را تامین کرده اند که بعد از گذشت سی سال این نقدینگی بلای جان ما شده و ما را به ابرتورم نزدیک کرده است. در کنار تامین کسری بودجه، برداشتها از صندوق ذخیره ارزی هم خالق پول پرقدرت بوده است، به این معنا که غیر از پولی که در دست مردم است پول های دیگری به اقتصاد تزریق شده بدون اینکه در قبال آن کالایی یا خدماتی تولید و به جامعه ارائه شده باشد. در نهایت پول پرقدرت به حجم نقدینگی قبلی افزوده میشود و طبیعتاً دامنه مشکلات را افزایش میدهد.
رادار اقتصاد:تورم در ماه های گذشته به مراتب بیشتر از سال های قبل در حال افزایش است آیا دلیل روشنی برای این موضوع و جود دارد؟
افزایش تورم در ماههای اخیر را اینگونه می توان تحلیل کرد که پولی که از قبل به اقتصاد تزریق میشد یا به همان اندازه باید در اقتصاد داخلی تولید صورت میگرفت یا از کشورهای دیگر کالا وارد می شد تا میزان تقاضای ایجاد شده با پول تزریق شده همخوانی داشته باشد و عملاً تورم را کمتر افزایش بدهد، اما در دو سال گذشته تزریق پول از سوی دولت و نقدینگیهای انباشته شده ای که به دلیل عدم واردات کالا به خاطر تحریم ها تقاضا ایجاد کرده، تقاضای کاذب را چندین برابر کرده است و ما را به جایی رسانده که با تورم های شدید روزانه، ساعتی و لحظهای رو به رو شدیم. اخباری که این روزها از میزان نرخ تورم می شنویم شبیه به اخبار زیمباوه و ونزوئلا هست که تورمهای میلیارد درصدی داشتند که در نهایت منجر به قفل شدن اقتصاد و گرفتاری های متعددی برای این کشورها شده است. در این شرایط نقش بانک مرکزی در کاهش نرخ تورم با سیاست گذاری های درست بسیار خطیر است. بدیهی است که رئیس بانک مرکزی باید هم در گفتار و عمل دقت بیشتری داشته باشد تا شرایط مدیریت شود و به یک نتیجه مطلوب در اقتصاد، کاهش تورم و کنترل نقدینگی و پایه پولی برسیم.
رادار اقتصاد:این روزها بسیاری به دلایل مختلف به سمت دلالی در بازارهای گوناگون روی آورده اند آیا این موضوع در افزایش تورم می تواند تاثیر گذار باشد؟
متأسفانه غیر از بحث تورم یکی از مسائلی که در کنار فساد گسترده سیستمی دامن اقتصاد را گرفته روی کار آمدن پول های کاذب فسادآور است. این روزها شاهد دلالی گسترده یا دلالی سیستمی در اقتصاد هستیم به این معنا که بخش عمدهای از مردم یعنی کارمندان و کارگرانی که صاحب مشاغل مولد بودند به سمت دلالی در حوزه های مختلف رو آوردهاند. به عبارت دیگر مردم بیش از اینکه نیروی فکری و جسمی خود را در حرفه و شغل اصلی برای تولید به کار بگیرند، بخشی از توان جسمی و ذهنی خود را در حوزه دلالی به کار گرفته اند در حالی که دلالی ارزش افزوده ای برای اقتصاد کشور ندارد. در این بین تورم شدید باعث ایجاد اختلاف قیمت میشود یعنی اختلاف قیمت ماه گذشته با ماه فعلی تفاوت دارد و این مساله منجر به ایجاد سود کاذب می شود چون مردم عادی قادر به تشخیص سود کاذب از سود واقعی نیستند و عملاً به سمت سودهای کاذب میروند بنابراین شغل اصلی خود را وامی نهند و به سمت شغلی میروند که در آن مهارت لازم ندارند و برای کشور ارزش افزوده ایجاد نمیکنند، بنابراین در طول یکی دو سال گذشته شاهد بودیم ۷۰ درصد مردم وارد معاملات کاذب شدهاند. این رویکرد نشان می دهد اقتصاد به سمت تولید حرکت نمی کند اگر قرار بود کشورها با دلالی و خرید و فروش به توسعه برسند حتماً کشورهای توسعه یافته اروپایی و غربی قبل از ما به این مسئله رسیده بودند. متاسفانه در کشور ما در کنار فساد سیستمی که قوه قضائیه سعی در برخورد با آن دارد، عملاً دلالی سیستمی نیز به وجود آمده است که طبیعتا دوباره منجر به افزایش قیمت ها میشود. هر فردی که کالایی را خریده مایل به گران فروختن آن است، یعنی بر تورم اولیه، تورم دلالی هم افزوده می شود، بنابراین فردی که کالایی را ۱۰ تومان خرید در حال حاضر تمایل دارد افزون بر ۲۰ تومان بفروشد، این مساله باعث افزایش سرعت تورمی شده و سرعت فقیر شدن جامعه را هم افزایش داده است. در سالهای گذشته همان افزایش حقوق ۱۵ تا ۲۰ درصدی کارگران و کارمندان بخشی از زندگی آنها را تا ۶ و ۹ ماه همان سال تامین می کرد اما متاسفانه در حال حاضر افزایش دستمزدها به هیچ وجه تامین کننده نیازهای معیشتی خانواده نیست، فقر شدیدی بر جامعه حاکم شده و تا سال آینده که قرارداد و دستمزدها تغییر پیدا می کند که آن هم با اما و اگرهای زیادی مواجه است مردم قادر به تامین یک ماه پیش روی خود هم نیستند. در مجموع می توان گفت نقدینگی باعث تورم سیستمی شده، تورم سیستمی فساد سیستمی و دلالی سیستمی را ایجاد کرده که در نهایت دلالی و سود باعث تورم بیشتر شده است لذا این روزها ما با پدیده ای به نام تورم در تورم روبرو هستیم. تورم دیگر واژه قدیمی است چرا که اقتصاد از عملکرد اصلی و سالم خود خارج شده و وارد پروسه خطرناکی شده که متاسفانه ممکن است در ادامه این روند و عدم مدیریت درست اقتصاد و اتخاذ سیاست ها و تصمیمات مهم در ١٠ سال آینده پول ملی خود را از دست بدهیم.
نظر شما