به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از روزنامه آرمان ملی: «الحمدا... در سال ۱۴۰۰، وصول درآمدهای نفت و میعانات، فرآوردههای نفتی، محصولات پتروشیمی و خالـــص گاز صادراتی ۲. ۵ برابر شده و در موضوع گاز این رقم بــه ۳. ۵ تا ۴ برابر رسیده است.» این سخنان جواد اوجی وزیر نفت است که از افزایش چند برابری درآمدهای نفتی و گازی کشور خبر داده و به نظر میرسد در پی دستیابی به توافقات برجامی و رفع تحریمها که چندان دور از انتظار نیست و البته عبور قیمت نفت از مرز ۱۳۰ دلار روند درآمدی دولت با رشد قابل ملاحظهای مواجه خواهد شد. موضوعی که اگرچه تبعات نسبتا خوبی را برای اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت و به قدرت ارزش پول کشور منجر میشود اما کارشناسان معتقدند با توجافزایه به مصوبات مجلس که سهم درآمدهای نفتی را در بودجه سال آینده افزایش داده و اتکای ۵۰ درصدی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی شیرینی دلارهای نفتی بیماری هلندی را برای اقتصاد در حال اغمای کشور رقم خواهد زد و در نتیجه آن خطر صنعتزدایی اجتنابناپذیر خواهد بود به گفته تحلیلگران برای اجتناب از این خطر لازم است تا بانک مرکزی نسبت به کنترل و ثبات نرخ ارز اقدام کند و از سوی دیگر زمینه سرمایهگذاری در زیرساختها برای کاهش اتکای اقتصاد به نفت را رقم زند.
بیماری هلندی چیست؟
بر اساس این گزارش بیماری هلندی اصطلاحی اقتصادی است که اولین بار در اقتصاد کشور هلند ایجاد شد در سال ١٩۵٩ برای اولین بار در هلند ذخایر گاز کشف شد این موضوع منجر به افزایش درآمدهای ارزی در هلند و تقویت بیسابقه پول ملی آن کشور شد. این افزایش قابل توجه پول ملی و هجوم سرمایه بزرگ به اقتصاد این کشور منجر به افزایش نرخ بیکاری و همچنین کاهش صنعت تولید شد. در واقع این عارضه زمانی رخ میدهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل مختلف و کوتاه مدت به صورت ناگهانی افزایش مییابد و متولیان اقتصاد کلان (دولت) هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق میکنند. درآمد کشور زیاد شده و پول هم به جامعه منتقل میشود، اما با افزایش درآمد، تقاضا هم افزایش پیدا میکند. اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی تقاضا نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم میخورد، در نتیجه قیمتها افزایش مییابد. معتقدند تا زمانی که ایران نفت دارد، با افزایش درآمد، تقاضا برای مصرف کالاهای متنوع هم افزایش پیدا میکند و اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی تقاضا نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا برهم میخورد، در نتیجه قیمتها افزایش مییابد. در این صورت، دولت با دخالت در بازار برای سرکوب قیمتها وارد عمل میشود و از سوی دیگر، با افزایش واردات سعی در ایجاد تعادل در بازار عرضه و تقاضا میکند. این رویه در مدت نه چندان زیادی، باعث میشود هزینه تولید کالاها در داخل افزایش یابد و بخش صنعت امکان رقابت با کالاهای وارداتی را نداشته باشد. بیماری هلندی همچنین با افزایش ورود ارز خارجی به کشور، ارزش پول ملی را نسبت به ارزهای خارجی افزایش میدهد و همین امر باعث میشود صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گرانتر شده، ولی واردات به آن کشور به نسبت ارزانتر شود، بنابراین نه تنها برای کالاهای تولید داخلی در داخل و خارج از مرزهای کشور مشتری پیدا نمیشود، بلکه روند افزایش واردات کالاها به کشور ادامه مییابد. بیماری هلندی به صورت شفاف تصریح میکند که شکوفایی ناگهانی یک بخش از اقتصاد و افزایش چشمگیر درآمدهای ارزی ناشی از آن، بیش از آنکه دربرگیرنده فرصتهای افزایش یافته برای اقتصاد ملی باشد منجر به ظهور آثار تخریبی و معکوس در اقتصاد خواهد شد.
ثبات نرخ ارز در کف قیمتی
در این رابطه، مجید شاکری کارشناس اقتصادی در خصوص تبعات افزایش درآمدهای نفتی دولت میگوید: هنگامی که پایه تورمی و هزینهها در کشور افزایش پیدا میکند، اما با فروش گسترده نفت قیمت ارز پایین نگه داشته میشود کم کم واردات به صرفهتر از تولید میشود و صنعت زدایی رخ میدهد. البته لازم به توضیح است که اصطلاح بیماری هلندی برای کشورهایی به کار میرود که در یک دوره کوتاهی درآمد ارزی سرشاری پیدا میکنند و برای همه کشورهایی که درآمد ارزی دارند، از جمله کشورهای نفتی که درآمد طولانی مدت نفت دارند باید احتیاط شود. ولی به طور کلی میتوان گفت نرخ ارز از یک حدی که پایینتر میآید میتواند مانع از موفقیت برخی محصولات صنعتی شود. وی درباره راهکار جلوگیری از صنعتزدایی گفت: در ابتدا قیمتی که برای ارز تعیین میشود حائز اهمیت است در واقع با توجه به اینکه پس از توافق برجام تقاضای واردات افزایش قابل توجهی خواهد داشت و پس از آن مجدداً احتمال افزایش قیمتها وجود دارد بانک مرکزی باید یک کف قیمتی برای ارز تعیین کند و از آن دفاع کند تا در بلندمدت بتواند قیمتها را کنترل کند ضمن انکه لازم است قیمت ارز از یک حدی پایینتر نیاید.
شاکری در ادامه افزود: از سوی دیگر اگرچه امکان جداسازی کامل بودجه ارزی از ریالی وجود ندارد اما حرکت به این سمت قابلتوجه است البته این اقدام اینگونه نیست که با یک شرکت داخلی یا خارجی نفت تهاتر شود، زیرا آن هم چون در سرانجام هزینهکردی ریالی دارد، باید به ریال تبدیل شود و در کل موضوع تفاوتی ندارد. شاکری تصریح میکند در نهایت اگر هیچ یک از این موضوعات انجام نشود و اگر پس از برجام صادرات ۲۰ میلیارد دلار نفت صورت گیرد، این معادل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پایه پولی است که از بازار جمع میشود و تقریبا به اندازه کل بازار بین بانکی است که طبیعتا با توجه به نیاز سیستم به ذخایر باید مجددا تزریق شود و این قبض و بسط پایه پولی با چه مکانیسمی انجام میشود و آیا در این فرآیند ترجیحاتی مبنی بر مثلا بهبود ترازنامه بانکها یا اجرای سیاستهای هدایت اعتبار را انجام خواهند داد یا خیر موضوع مهم دیگری است که حتی اگر آن فرایند صنعتزدایی هم شکل گرفت از این طرف قدمی در راستا تشکیل سرمایه ثابت یا درگیری صادراتی برداشته شود. وی با تأکید بر لزوم سرمایهگذاری در زیرساختها به منظور عدم وابستگی بیشتر اقتصاد کشور به نفت گفت: باید به جای توسعه متوازن، بدین معنا که تمام کشور به یک اندازه توسعه یابد از کریدورهای توسعهای بهره گرفت.
رشد قیمت کالاهای سرمایهای
لازم به ذکر است بیماری هلندی و صنعتی زدایی تنها به افزایش درآمدهای نفتی متکی نیست و در روال طبیعی پس از یک دوره رشد درآمدها بازار با کاهش قیمت مواجه شده و به تعادل خواهد رسید اما این موضوع زمانی مشکلزا میشود که دولت به عنوان متولی اقتصاد وارد کارزار شده تا با سیاستهای کنترلی خود قیمتها را کنترل کند. از سوی دیگر با توجه به رشد نرخ تورمی که در سالهای اخیر فشار بالایی را به اقتصاد خانوارها تحمیل کرده تجربه نشان داده اولویت دولت هموراه ورود به بازار بوده تا از طریق واردات و توزیع ارزان قیمتها را کنترل کند این در حالیست که صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران، کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند. نکته اینجاست که این سیاست نمیتواند جلوی تورم را بگیرد بلکه آن را به بخشهای دیگر اقتصادی منتقل میکند. به عنوان مثال میتوان با واردات کالاهایی نظیر سیب، پرتقال، تیرآهن و… قیمت این کالاها را پایین نگه داشت ولی برخی کالاها مانند زمین و مسکن قابل وارد کردن نیستند و افزایش قیمت این کالاها را نمیشود با واردات مهار کرد. در نتیجه قیمت این قبیل کالاها به رشد خود ادامه میدهند؛ از طرفی سرمایهگذاری جدید در آن بخشهای صنعتی که با واردات قیمتشان مهار شده انجام نمیشود و سرمایهها به سمت کالاهایی مثل زمین و مسکن هدایت میشود. در نتیجه این امر تقاضای کاذبی برای این کالا ایجاد شده و قیمت آنها با سرعت بیشتر و به صورت غیرطبیعی رشد میکنند.
نظر شما