گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، حجم نقدینگی در دوره دولت آقای روحانی تا پایان بهمن ماه امسال ۵۹۰ درصد افزایش داشته است. براساس آمارها نقدینگی کشور از مرز ۳ هزار و ۳۷۰ هزار میلیارد تومان هم عبور کرده، موضوعی که تبعات و پیامدهای سنگین آن در اقتصادی که تولید در آن جدی نیست برای مردم سخت خواهد بود. رادار اقتصاد در گفت وگو با هوشنگ شجری کارشناس و تحلیلگر مسائل اقتصادی به بررسی رشد نقدینگی کشور پرداخته است.
مهمترین دلایل افزایش رشد نقدینگی از نظر شما چیست؟
نقدینگی از سه متغیر با اهمیت تشکیل شده است یکی حجم اسکناسی که در دست مردم است یا پولی که بانک مرکزی منتشر میکند و به مردم میدهد.یکی سپردههای دیداری مردم در بانکها است ، یا از طریق چک یا از طریق کارت بانکی میتوان با آن خرید کرد و سوم سپردههای مدتدار مردم در سیستم بانکی است، بنابراین اجزای نقدینگی به سه قسمت تقسیم میشوند، بنابراین با این تعریف می توان گفت بخشی از افزایش رشد نقدینگی طبیعی است، به هر دلیلی که سپرده های مردم در بانک ها افزوده می شود اعم از سپرده هایی که بر اثر افزایش حقوق و دستمزدها در بانک ها باقی می ماند و این سپرده ها هیچ گاه از سیستم بانکی خارج نمی شود؛ در حالی که در گذشته ای که کارت های اعتباری وجود نداشت، چون همه ی مردم دسته چک نداشتند عده قلیلی از مردم با چک و اکثر مردم با پول نقد اقدام به خرید می کردند، اما مردم در این سال ها به هیچ وجه از بانک پول نقد نمی گیرند، بلکه پول را به صورت کارت می کشند یعنی از روی سپرده خود کارت می کشند، بنابراین سپرده من به شخص دیگری منتقل می شود، بنابراین وقتی پول افراد خرج می شود به کاهش سپرده ها منتهی نمی شود بلکه به شخص یا فروشنده دیگری منتقل می شود، بنابراین نقدینگی در نظام بانکی در چنین دایره ای دائما در حال گردش است که این موضوع، اثر توزیع نامیده می شود.با خرج کردن پول، اثر حجمی سپرده ها کاهش نمی یابد اما اثر توزیعی آن از خریدار به فروشنده منتقل می شود، بنابراین وقتی درآمدها به هر شکلی افزایش می یابد این موضوع به افزایش سپرده ها منتهی می شود بدون اینکه در مرحله بعدی از حجم سپرده ها کاسته شود. با توجه به اینکه سپرده گذاران بانکی، پول خود را از طریق سپرده ها خرج می کنند و حجم سپرده ها دائما در حال افزایش است،خود به خود سپرده های مردم در بانک ها افزایش می یابد؛ بنابراین نقدینگی نیز زیاد می شود.
نرخ سود بانکی آیا در افزایش رشد نقدینگی کارکرد مشخصی دارد؟
بله این موضوع را می توان مسئله دوم در رشد نقدینگی عنوان کرد. ،نرخ بهره یا نرخ سود بانکی است که باعث می شود مردم به خاطر اینکه سود بیشتری دریافت کنند تمایل دارند تا پول خود را بیشتر در بانکها نگه دارند، بنابراین چون سپرده های مدت باز می کنند این موضوع هم عامل مهمی در افزایش نقدینگی به شمار می رود.
موارد عنوان شده در افزایش نقدینگی را می توان عادی ترین دلایل افزایش نقدینگی در اقتصاد نام برد اما عامل مهم مساله کسری بودجه دولت است. وقتی دولت با کسری بودجه رو به رو می شود که متاسفانه کسری بودجه دولتها در سال های اخیر ارقام عجیب و غریبی بوده است، مثل امسال که در حدود ۳۲۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه پیش بینی شده است، لذا دولت برای تامین این کسری مجبور است به استقراض از بانک مرکزی بپردازد، هر چند دولت معمولا ادعا میکند که با راه های متعارف دیگری کسری خود را تامین میکند، اما در نهایت به سیستم بانکی رجوع میکند، بنابراین بخشی از نقدینگی که از طریق استقراض و پایه پولی ایجاد میشود بیشتر و بیشتر رشد میکند و همین موضوع تورم را هم تشدید می کند. افزایش پایه پولی که به علت خالص بدهی های دولت به سیستم بانکی و حجم دارایی خارجی اتفاق افتاده از جمله عواملی است که موجب از دست رفتگی کنترل نقدینگی توسط دولت شده است.
رابطه بین نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد تولید را توضیح دهید که بین این دو چه نسبتی وجود دارد؟
وقتی نرخ رشد نقدینگی را با نرخ رشد تولید مقایسه می کنیم، متوجه می شویم که به صورت طبیعی چون رشد نقدینگی زیاد بوده اما تولیدی درآن حد صورت نگرفته همین نقدینگی عامل مهمی درافزایش تورم شده است. مساله ای به نام تورم که نتایج طبیعی آن مثل ایجاد فاصله طبقاتی، از بین رفتن سرمایه های بلند مدت و تبدیل طبقه متوسط به طبقه فقیر است که متاسفانه عوارض جدی را به جامعه تحمیل می کند.
آیا راه هایی برای کنترل نقدینگی داریم؟
چون درباره کنترل نقدینگی سوال شد باید به این موضوع اشاره کرد راه هایی که کشورهای توسعه یافته برای این منظور دنبال می کنند برای ما هم قابل اجراست چرا که کشورهایی مثل آمریکا و کشورهای توسعه یافته نیز کسری بودجه دارند منتهی راه های تامین مالی آنها با ما متفاوت است به این دلیل که دولت های کشورهای توسعه یافته برای تامین مالی خود به بازار سرمایه مراجعه می کنند تا با فروش اوراق بهادار نیاز مالی خود را تامین کنند، در این وضعیت سپرده مردم به دولت منتقل می شود ، بنابراین کسری بودجه اثر حجمی ندارد، بلکه اثر توزیعی دارد، پس بازار سرمایه می تواند یک راه خوب برای تامین کسری بودجه باشد که اصطلاحاً از آن به عنوان عملیات بازار بازیاد می شود. به این معنا که دولت از طریق فروش اوراق خود در بازار سرمایه، به طور طبیعی کسری خود را برطرف می کند اگر می خواهیم در آینده مشکل کسری بودجه به حداقل برسد باید برنامه لازم برای وسعت بخشیدن به بازار سرمایه را مد نظر قرار دهیم تا دولت بتواند در بازار سرمایه فعال شود، هر چند که دولت از حدود بیست سال پیش تلاش کرده که بازار سرمایه را وسعت ببخشد و به عنوان یک ابزار در اختیار بگیرد اما موفق نشده چرا که ابعاد بازار سرمایه در ایران آنقدر وسیع نشده که موجب تامین مالی دولت شود. یا دولت در مواقعی که به هر دلیلی حجم پول اضافه میشود، حجم پول را از طریق رجوع به بازار سرمایه کنترل کند، بنابراین کنترل سالم نقدینگی برای زمانی می ماند که یا دولت کسری بودجه خود را یا از طریق مالیات کاهش دهد، البته این موضوع در کوتاه مدت محقق نمی شود، ضمن اینکه درآمد نفتی هم خود تورم زاست چرا که دولت باید دلارهای خود را از طریق بانک مرکزی تبدیل به ریال کند، بنابراین باز هم همین تبدیل دلار به ریال موجب تورم می شود. یعنی در صورت برداشته شدن تحریم های نفتی هم باز ما رشد نقدینگی را خواهیم داشت.
سیستم های مالیاتی که در کشورهای توسعه یافته در اختیار دولت هاست تا از مردم مالیات های مختلفی اخذ کنند و خرج خود مردم کنند متاسفانه در ایران وجود ندارد، بنابراین بخش عمده ای از پولی که خرج میکنیم بر اصل فروش نفت است که منجر به افزایش نقدینگی و به تبع آن افزایش تورم میشود، بنابراین تا زمانی که درآمد زایی دولت از طریف فروش نفت باشد ما با مشکل افزایش نقدینگی مواجه هستیم. به هر حال دولت باید تلاش کند تا بازار سرمایه را به بهترین نحو ممکن مدیریت کند و بازار را از بحران های ایجاد شده نجات دهد تا مردم به بازار اعتماد کنند و وارد بازار شوند و خود دولت هم بتواند از بازار سرمایه سود ببرد ضمن اینکه نقدینگی هم کنترل می شود.
نظر شما