به گزارش گروه بورس پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، به نظر می رسد بازار سرمایه برای بانک مرکزی یک دغدغه مهم شده، در حالی که سیاست های بانکی و نظام بانکی کشور مشکلات وچالش های زیادی دارد که انتظار می رود رئیس بانک مرکزی برای حل آنها وقت بگذارد وراهکارهای درست پیشنهاد بدهد،عبدالناصر همتی در یادداشتی اینستاگرامی خود جلسات دولت و مجلس درباره بورس را توضیح داده و به چند نکته اشاره کرده که در ستادهماهنگی اقتصادی دولت ودرحضور رئیس محترم جمهور و دیگر جلسه ای در مجلس شورای اسلامی درحضور رئیس محترم مجلس، اراده ها برتحقق برخی طرح های پیشنهادی قرار گرفته که به نظر مسوولین خروجی آن حمایت از بازارسرمایه و اعتماد افزایی سهامداران است که از جمله آنها می توان به مجاز بودن بانکها در اعطای تسهیلات به کارگزاری ها و شرکتهای سرمایه گذاری ، پیشنهاد مستثنی شدن بانکها ازقانون رفع موانع تولید در خرید سهام بورسی غیر مدیریتی ، فروش ۲۰۰ میلیون دلار از منابع صندوق توسعه ملی و پرداخت معادل ریالی آن به صندوق تثبیت سهام و نیز اصلاح نرخ تسعیر دارایی های ارزی بانکها اشاره کرد که بانک مرکزی با آنها موافقت کرده است.رادار اقتصاد محورهای اشاره شده و اینکه اصولا بانک مرکزی می تواند دراین حوزه ها ورود کند را با آلبرت بغزیان اقتصاددان و کارشناس بازار سرمایه وعضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرده، جمع بندی آن در ادامه آمده است.
آیا بانک مرکزی وظیفه قانونی برای حفاظت از بازار سرمایه بر عهده دارد؟ و آیا اساسا بانکهای مرکزی جهان خود را درگیر سیاست گذاری های بازار سرمایه می کنند؟
قضیه را اینگونه باید مورد بررسی قرار بدهیم که هر کدام از نهادهایی مثل وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در بخش های مختلف اقتصادی کشور چه وظایفی دارند؟ اگر ماجرا به این شکل مورد بررسی قرار بگیرد می بینیم که بازار سرمایه زیر نظر وزارت اقتصاد است، بازار پول زیر نظر بانک مرکزی است، مثلا بانک مرکزی باید نرخ ارز، نرخ سود بانکی را کنترل و سیاست گذاری کند و در نهایت وظیفه مهم بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی است، اما بحث بیمه و بورس زیر نظر وزارت اقتصاد است، بنابراین بانک مرکزی وظیفه حمایتی درقبال بازار سرمایه ندارد بلکه باید حافظ منافع سپرده گذاران خود و کنترل تورم و کاهش ارزش پول ملی برای یک ملت باشد. به هر حال بین وزارت اقتصاد و بانک مرکزی برنامه هایی برای کمک به افزایش اشتغال و تولید،کاهش هزینه بنگاه ها و کاهش تورم انجام می شود اما اینکه بانک مرکزی مسوول ساماندهی به بورس باشد و برای اینکه بازار سهام به هم نریزد فداکاری کند و وظایف خود را در قبال مردم کشور نادیده بگیرد در هیچ جای دنیا چنین روال و الگویی دیده نشده و وجود ندارد. قطعا ساماندهی به بازار سرمایه کار دولت است، چرا که خود دولت مسبب به هم ریختن بورس و رساندن بورس به وضعیت فعلی است، لذا به جای اینکه بانک مرکزی را درگیر راهکار تراشی کند، دولت و وزارت اقتصاد برای حل این موضوع یا معضل باید ورود کند. البته ممکن است دولت برای بانک مرکزی وظیفه تراشی کند، مثلا برای بانک مرکزی هم در حمایت از بازار سرمایه سهمی بتراشد وبه بانک مرکزی مسوولیتی بدهد، درحالی که همه سیاست های مالی در قبال بازار سرمایه بر عهده وزارت اقتصاد است نه بانک مرکزی. به هر حال همه ی مردم و کارشناسان به خوبی می دانند که بورس با نسخه پیچی های دولت به این وضعیت آشفته رسیده لذا دولت بر آن است تا نسخه بورس را با تحمیل مسائل مختلفی به نظام بانکی و در نهایت اقتصاد کشور بپیچد، شاید درد بورس را درمان کند، در حالی که وادار کردن بانک مرکزی برای کاهش نرخ سود سپرده ها یا هر گونه حمایتی برای بازار سرمایه از اساس غلط است و دولت به هیچ وجه نباید سپرده های بانکی را وارد بازار سرمایه کند وبرای حمایت از بورس به سراغ بانک مرکزی برود یا خواسته ای به بانک مرکزی تحمیل شود یا اینکه خود رئیس بانک مرکزی در این مورد کاری انجام دهد که به ضرر اقتصاد تمام شود.
وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی و کنترل تورم است، آیا تخصیص ۲۰۰ میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی و تبدیل آن به ریال به طور غیر مستقیم به افزایش پایه پولی و تورم نمی انجامد؟
قطعا کسانی که چنین نسخه هایی برای حمایت از بازار سرمایه می پیجند، نسخه اصلی درمان کشور که همان تورم است را مخدوش می کنند. نسخه ۲۰۰ میلیون دلاری که برای حمایت از بورس پیچیده شده به هیچ وجه رافع درد بورس نیست، اثرات آن بسیار کوتاه مدت است،اما از آن سو فشار مضاعفی به کلیه ملت ایران، حتی آنهایی که اصلا سراغ بورس نرفته و از بورس سردر نمی آورند با تورم تحمیل می کند. کسانی که بورس کشور را به این وضعیت کشانده اند باید جوابگوی مردم باشند، یعنی خود دولتی که به دلیل تامین مالی برای تامین کسری بودجه سال گذشته سهام خود را به بالاترین قیمت فروخت و ناجوانمردانه به مردم بخصوص سهامداران خرد ضرر وزیان سنگینی تحمیل کرد. دولت نباید مردم را به بورس فرا می خواند و سرمایه های کوچک مردم را به بازی می گرفت و فدای تامین کسری های خود می کرد. اصلا چرا اجازه دادند که شاخص به ۲ میلیون برسد و چرا نگذاشتند شاخص روی این رقم بماند و به صورت تعمدی شاخص را تا ۱ میلیون و ۲۰۰ کاهش دادند که در حال حاضر به دنبال ثبات در بورس و کاهش دامنه نوسانات باشند و به سراغ نسخه پیچی هایی بروند که برای همه مردم ایران جز تحمیل تورم هیچ کارکرد و عایدی خاصی به دنبال ندارد؟ چرا حقوقی ها و کسانی که سال گذشته صف های فروش را ایجاد می کردند، کسانی که از نقشه دولت مطلع بودند و سهام خود را به بالاترین قیمت فروختند نمی آیند به بازار نقدینگی تزریق کنند وچرا تبعات این موارد باید مردم ایران با تورم بالا بدهند؟ قطعا نسخه هایی که برای حمایت از بورس پیچیده شده درد را چند برابر می کند و بانک مرکزی و سیستم بانکی مجبور نیست که برای حمایت از بورس به اقتصاد کشور و معیشت مردم زیان وارد کند.
مستثنی کردن بانکها از قانون رفع موانع تولید واجازه دادن به آنها برای خرید سهام عملا گسترش بنگاه داری بانک ها را به دنبال دارد، چرا رئیس بانک مرکزی علی رغم اینکه به خوبی می داند بنگاه داری بانکها خلاف قانون و اقتصاد است روی این مساله تاکید دارد؟
به این دلیل که هنوز بانک مرکزی به صورت رسمی قبول نکرده که بانکها، بنگاه داری می کنند در حالی که سالهاست بانک ها بنگاه داری می کنند. مساله بنگاه داری بانکها و انتقال سرمایه های مردم به سمت برج سازی وبنگاه داری زمانی رو شد که کار از کار گذشته بود و همه بانکها به شدت درگیر این موضوع شده بودند و درآمدهایی کسب می کردند که تولید و اقتصاد را تحت الشعاع قرار می داد یا به زبان ساده تر از بین می برد، ضمن اینکه اگر قرار باشد بانک مرکزی بانکها را مجبور به دست کشیدن از بنگاه داری کند مثلا درحوزه فروش املاک، به نظر شما کدام بانک باید برای این موضوع پیشقدم شود؟ دولتی یا خصوصی، بانکها فکر می کنند اگر من اول این پروژه را کلید بزنم چون باید ارزان بفروشم ضرر می کنم، لذا همتی برای دست کشیدن از بنگاه داری بانک ها نیست. اگر بانک مرکزی واقعا مترصد از بین رفتن بنگاه داری بود باید روسای بانکها و هیات مدیره هایی که در برابر دست کشیدن از بنگاه داری وفروش اموالی که شامل بنگاه داری می شود مقاومت می کردند آنها را به سرعت برکنار می کرد، لذا مساله گویا برای بانک مرکزی پیچیده است که نمی داند برای خاتمه دادن به این مساله مخرب اقتصاد چه باید انجام دهد! قطعا بانک مرکزی نه تنها نباید زمینه ساز بنگاه داری بانکها باشد بلکه باید با بانکهای متخلف برخورد کند تا منابع بانکی به سمت تولید واقعی و توسعه ظرفیت اشتغال هدایت شود.
نظر شما