گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران مشخص شد، کاهش چند روزه نرخ ارز، نرخ ارزی که به نتیجه انتخابات آمریکا هم وفادار نماند و بلافاصله راه افزایش را در پیش گرفت و به خانه اول خود برگشت. کارشناسان نظرات مختلفی در خصوص این دوره جدید از اقتصاد کشور دارند، دوره وعده های بازگشت به برجام، اما این وعده ها و ساختار مدیریتی داخلی اقتصاد ما هر کدام تا چه اندازه اقتصاد را متحول می کند، آیا باید به مدیران داخلی یا بازگشت به برجام برای حل برخی چالش های اقتصادی امیدوار باشیم و در صورت بازگشت دوباره آمریکا به برجام چه چیزی پیش روی اقتصاد ماست؟این موضوعات را با دکتر کامران ندری اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام در میان گذاشتیم. ماحصل این گفت و گو را می خوانیم.
تحلیل شما از چرایی کاهش موقتی نرخ ارز در هفته گذشته چیست؟
کاهش نرخ ارز بعد از پایان گرفتن انتخابات آمریکا را نمی توان ناشی از مدیریت بازار توسط بانک مرکزی دانست، بلکه کاهش موقتی نرخ ارز نشأت گرفته از خبر انتخابات آمریکا و رسانه ای شدن خبر پیروزی آقای بایدن بود، همچنین موضع گیری آقای بایدن در رابطه با برجام و تحریم ها که از قبل به صورت نسبی مشخص بود در جو روانی بازار اثر مثبتی ایجاد کرد که دیدیم موقتی هم بود و به سرعت به قیمت های قبلی بازگشت.
چرا اثر روانی این موضوع روی کاهش نرخ دلار تا این اندازه یعنی در مدت زمان کوتاهی اتفاق افتاد و موقتی بود؟
به دلیل اینکه آقای بایدن دو ماه دیگر عملا قدرت را به دست می گیرد، اینکه به چه شکل به برجام بر می گردند و هم موضع گیری مقامات و مسئولین داخلی ایران درباره بازگشت آمریکا به برجام و نوع تعامل های بعدی چیست نیز مطرح است. با توجه به مسایل سیاسی که در پیش رو داریم به نظر نمی رسد نرخ ارز از قیمت کنونی کمتر شود، حداکثر همین میزان نرخ ارز که در بازارها معامله می شود تداوم می یابد و نمی تواند کمتر از این قیمت باشد، مگر اینکه آقای بایدن قدرت را دست بگیرد و مواضع خود را درباره لغو تحریم ها و بازگشت به برجام صورت شفاف بیان کند آن زمان اگر دیدگاه و رویکرد آقای بایدن نسبت به ما مثبت باشد و بپذیرد که به برجام برگردد مسئولین ما هم با دولت آمریکا همراهی کنند، سخت گیری ها و چند صدایی ها مطرح نباشد و با موج جدید همکاری ایجاد شده حرکت کنند آن زمان کاهش نرخ ارزی که اتفاق می افتد هم آثار مثبت آن در اقتصاد نمایان می شود و هم میتواند تداوم داشته باشد، اما در شرایط فعلی کاهش نرخ ارز موقتی است در همین سطوح هم تثبیت شود باز هم نسبت به نرخ ارز بالای ٣٠ هزار تومان خوب است.
چقدر به آمریکا، بازگشت به برجام و چقدر به مدیریت درست داخلی اقتصاد برای حل مشکلات باید امیدوار باشیم؟ یعنی کدام طرف بیشتر خالق گرفتاری های اقتصادی ماست؟
بنده همیشه بر این موضوع تاکید کرده ام که بخشی از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، یعنی بخش قابل قبول آن ریشه داخلی دارد، لذا ربطی به آقای بایدن ندارد. ضمن اینکه مسئله سیاست خارجی ما هم مهم است، اینکه چقدر در مقابل نرمش اولیه ای که آقای بایدن در برابر ایران برای بازگشت به برجام نشان می داد ما نرمش نشان دهیم، البته درست است که بحث بازگشت به برجام عنوان شده اما هنوز در عمل مشخص نیست چه اتفاقی میافتد، اینها مسائل و سوال هایی است که تا پاسخ داده نشود نمی توان مسیر بازارها و اقتصاد ایران را به درستی پیشبینی کند. قطعا ساختار اقتصادی کشور به دلیل ضعف مدیریتی بسیار فشل است و این ساختار به شدت احتمال تحریم پذیری را بالا می برد، بنابراین مدیریت کشور به مراتب موثرتر از تحریم ها در ایجاد مشکلات و چالش هایی است که اقتصاد ما با آن دست به گریبان است.
آقای دکتر در صورتی که گشایشی ایجاد شود برای بهره وری بیشتر اقتصادی چگونه باید عمل کنیم با توجه به اینکه اقتصاد ما تحریم پذیری بالایی دارد؟
مسائل اقتصادی ما مسائل جدیدی نیست. متاسفانه بیش از پنج دهه است که با این مسائل مواجه هستیم. بعید می دانم با چنین مدیریتی ساختارهای اقتصادی محکمی روی هم بنا شود، بنابراین در چنین ساختاری که مدیران داخلی بر اقتصاد تاثیر گذار نیستند، بازارها به خبرهایی که بیرون از اقتصاد و از آمریکا میرسد بیشتر واکنش نشان می دهند. این موضوع را به عینه مشاهده کرده ایم که وقتی در آمریکا مثل همین انتخابات اتفاقی رخ می دهد بازارهای ما بیشتر واکنش نشان می دهند تا اینکه مسوولی، نماینده مجلس در داخل حرفی بزند، هر چند که هر روز ایده ها و طرح ها و توئیت هایی ارائه می دهند اما بازارها توجهی به صحبت روسای تصمیم گیر نمی کنند به این دلیل که اگر قرار بود اصلاحاتی در داخل کشور اتفاق بیفتد تا کنون رخ داده بود. بنده معتقدم با رجال سیاسی که داریم و احتمال تغییری در آنها نیست و حتی افراد جدیدی که برای مدیریت معرفی می شوند همان طیف فکری و همان شیوه های مدیریتی قدیمی را دنبال می کنند بعید به نظر می رسد مشکلات اقتصادی حل شود. وقتی بانک مرکزی مستقل نیست و طبق فرمان رئیس جمهور عمل میکند، بانکهایی داریم که نظارت آنچنانی ندارند خودشان قدرتمند هستند و حتی در مقابل مقررات و قوانین گردنکشی می کنند و هیچ گونه کرنش و نرمشی نشان نمی دهند، مشکلات صندوقهای بازنشستگی، مشکل کسری بودجه دولت و مداخلات دولت را در حوزههای مختلف اقتصادی وجود دارد، مسئله فساد گسترده، رانت اقتصادی یا اقتصاد رانتی، رشد منفی اقتصادی و عدم همت برای حل این مشکلات وجود دارد نمی توان امیدوار بود مسائل حل می شود. بنده به حل مشکلات و مسائل اقتصادی به دست رجال و مدیران سیاسی و اقتصادی کنونی و کسانی که در چهل سال گذشته نسخه اقتصادی پیچیده اند امیدوار نیستم. به نظر می رسد مسوولین به گونه ای اقتصاد را مدیریت کرده اند که اینک تنها امیدواری مردم به انعطاف و نرمش آقای بایدن و برداشتن تحریمهاست، اگر این مساله محقق شود در نهایت به زمان برجام برمی گردیم.
اگر بازگشت به برجام محقق شود چه گشایش هایی در پیش رو خواهیم داشت؟
حداکثر گشایشی که در کشور اتفاق میافتد یا به عبارت دیگر حداکثر نرمش و انعطاف اجازه دادن به ما برای فروش نفت است،البته چون قیمت نفت هم در سطح جهانی کاهش یافته به نظر نمیرسد در آینده قیمت نفت هم رشد آنچنانی کند بنابراین خیلی به تحولات داخلی با توجه به رجال سیاسی که زمام امور را در چهار دهه گذشته در اختیار داشتند و همچنان می خواهند در قدرت بمانند امیدی نیست، به همین خاطر مشکلات ادامه پیدا می کند.
آقای دکتر چرا تا این اندازه نسبت به اصلاحات اقتصادی در کشور ناامید هستید؟
به این دلیل که چند دهه از عمرم شاهد تداوم مدیریت مسائل در یک دور غلط و باطل بوده ام که تمامی ندارد. مثلا بحث استقراض از بانک مرکزی بحث امروز و دیروز نیست، این موضوع از دهه ۷۰ از زمان آقای عادلی از بانک مرکزی تا کنون مطرح است و همچنان حل نشده است یا بحث ناترازی های بانک ها بحث امروز و دیروز و دولت آقای روحانی و آقای احمدینژاد نیست، ناترازی در نظام بانکی از زمان تاسیس بانکهای خصوصی وجود داشته است. بحث تسهیلات تکلیفی، کسری بودجه در همه دورانها در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای رفسنجانی، احمدی نژاد و روحانی بوده است اگر قرار بود حل شود با آمدن همه این دولتها این مسائل حل می شد، بنابراین نمی توان به گشایش مدیریتی از داخل با این نحوه مدیریت مدیران امیدوار بود. اما نمی توانیم ناامید باشیم ولی شواهد نشان می دهد امیدواری و خوش بینی هم چندان مطرح نیست مگر اینکه گشایشی با برداشتن تحریمها توسط تیم جدیدی که در آمریکا روی کار آمده ایجاد شود، آنها نرمش و انعطاف بیشتری نسبت به سختگیریهای آقای ترامپ نشان دهند به ما اجازه فروش نفت داده شود.
یعنی فقط با فروش نفت مشکلات اقتصادی ما حل می شود؟
اگر نفت نفروشیم مشکلات ما حل نمی شود، این مساله در چهار، پنج دهه گذشته ثابت شده که همواره مشکلاتمان را با نفت حل کردهایم، یعنی نمی توانیم یا بهتر بگویم این مسوولین به غیر از فروش نفت و اتکا به درآمدهای نفتی نمی توانند کشور را اداره کنند، اینکه می گویند اقتصاد را بدون نفت اداره کنیم برای اقتصاد غیر شفاف زیر زمینی یک شعار است، این مدیران روش دیگری برای اداره کشور بلد نیستند، افرادی که روی کار هستند سابقه یک سال، دو سال مدیریت که ندارند این ها چهار دهه کشور را اینگونه اداره کردند، غیر از این هم چیز دیگری بلد نیستند، ضمن اینکه دیگر نیروی جوانی هم ندارند، دنیا و معادلات سیاسی و اقتصادی و اهمیت به منافع ملی را به درستی نمی شناسند و امیدی به آنها و امیدی به تغییر آنچنانی در داخل وجود ندارد، مگر اینکه خداوند برای این مملکت سرنوشت خوبی رقم بزند و مسوول خوبی روی کار بیاید تا اقتصاد و جامعه را نجات دهد اما در کل به عملکرد کسانی که در کشور قدرت را در دست دارند چندان نمی توان اعتماد کرد چون به نظر نمی رسد راهکاری برای حل مشکلات داخلی داشته باشند.
از نظر شما اولویت تجارت خارجی ما چیست؟ بیم آن می رود که با لغو برخی از تحریم ها یا تسهیل فروش نفت باز شاهد واردات کالاهای لوکس باشیم، شما این موضوع را چقدر محتمل می دانید؟
در این مسئله شکی وجود دارد چون دولت روش دیگری برای اداره کشور و حمایت از تولید داخلی بلد نیست. الان هم اگر نفت آزادانه به فروش برسد، همین کار را انجام میدهند، همانطور که در چهار دهه گذشته عمل شده واردات بی رویه خواهیم داشت، نه حمایت از تولید. دهههای پیش هم همینگونه بود الان هم همین مدل اداره می شود، چیزی عوض نشده، مسئولین ما تغییر نکرده اند، دیدگاه و نگرش آنها تغییر نکرده، همانطور که در چهار دهه گذشته درآمدی دستشان آمده بلافاصله خرج کردند امروز هم همین است. مگر آقای احمدینژاد با آنهمه درآمد نفتی چه کرد؟ آقای روحانی بعد از برجام با درآمدهای نفتی چه کرد؟ آقای خاتمی هم همین گونه عمل کرد، یک مقدار بینش آقای خاتمی با بقیه متفاوت بود که منجر به بهبود نسبی اقتصاد شد اما بینش اقتصادی آقای روحانی و آقای احمدینژاد با هم تفاوتی ندارد. رئیس جمهور بعدی هم اگر یک اصولگرا باشد تفاوتی با آقای احمدینژاد در دیدگاه های اقتصادی نخواهد داشت لذا اگر مجدداً دست ما به درآمدهای نفتی برسد بی رویه بی توجه به اولویت های اقتصادی خرج می شود. لذا فقط برای اینکه تورم کاهش بیابد نفت فروش برود و دوباره آرامش نسبی غیر اصولی در اقتصاد حاکم شود باید از آمریکا تشکر کنیم که برای کاهش و لغو تحریم ها اقدام کنند نه از مسئولین داخلی، چرا که حقیقتاً امیدی به تغییر اساسی و بنیادین در عملکرد مسوولین نیست. در واقع نشان داده اند با این عملکرد بدون اینکه مسائل را با آمریکا حل کنند نمی توانند اقتصاد را مدیریت کنند، ضمن اینکه با وجود تحریم ها امکان تعامل با دنیا هم مقدور نیست. تکنولوژی ما متعلق به چهار دهه گذشته است، به همین دلیل نمی توانیم کالای با کیفیت قابل رقابت در سطح بین المللی تولید کنیم، مدیریت بسیار پرهزینه ای داریم، پوپولیستی عمل میکنیم، همانگونه که دهه ۶۰ یارانه کوپنی داده می شد الان هم صحبت از افزایش یارانه های نقدی است، بنابراین می بینید شیوه های مدیریتی تغییری نکرده و همین طور هم ادامه مییابد. مدیران بعدی هم مثل آقای احمدی نژاد میگویند باید نفت را سر سفره مردم بیاوریم، به واردات اجازه می دهند که به صورت گسترده انجام شود، واردات هم در اختیار مافیای اقتصادی قرار دارد، اقتصاد و تجارت خارجی معمولا در اختیار همان گروه هایی است که در سه دهه گذشته در اقتصاد حضور تاثیر گذاری داشته اند، دست کسانی که بخش غیررسمی قاچاق و بخش رسمی را در اختیار دارند، لذا هیچ تفاوت آنچنانی نخواهیم داشت. بنابراین اگر باز درآمد نفتی در اختیار دولت قرار بگیرد همان کاری را میکند که سه دهه گذشته انجام شده است. مدیران ما گمان می کنند آمریکا مدیریت اقتصادی آنها را خراب کرده که اگر آمریکا نبود برنامه ها و مدیریت اقتصادی آنها هیچ ایرادی ندارد، استراتژی های اقتصادی آنها درست بوده، بنابراین آمریکا را مقصر عدم پیشرفت اقتصادی می دانند ما امیدواریم که دولت بعدی آمریکا دشمنی کمتری با ما داشته باشد و به مدیران ما اجازه بدهد مدیریت خود را به خوبی نشان دهند! اما واقعیت این است عملکرد گذشته مدیران مشهود است، نابرابری شدید اقتصادی، فساد و رانت بسیار گستردهای که بین گروههای مختلف توزیع کردهاند به همین راحتی حل نمیشود و ربطی به آمریکا ندارد.
نظر شما