گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، بودجه عملیاتی و بودجه اصلاح شده یکی از همیشگی ترین بحث های رسانه های اقتصادی و کارشناسان امر است، این مساله بسیارحائز اهمیت است چرا که سرنوشت مالی و اقتصادی یک کشور و ملت را برای یک سال رقم می زند لذا ایجاد شفافیت و کاربردی کردن بودجه موضوعی بوده که همواره تکرار شده اما در واقع عملیاتی نشده است. اینکه دولت در سال آخر خود اعتنایی به اصلاح بودجه می کند یا خیر واینکه تغییرات در ساختار بودجه از کجا باید آغاز شود در گفت وگو با بیژن عبدی اقتصاددان و استاد دانشگاه بیان شده است.
هر زمان بحث ارایه لایحه بودجه توسط دولت به مجلس بیان می شود این موضوع برجسته می شود که کار را از کجا باید شروع کنیم و اگر اصلاحات ساختاری صورت بگیرد چند درصد بودجه قابل اصلاح است؟
با توجه به صحبت های رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در هفته های گذشته که عنوان کرده بود مجلس بین ۵تا ۱۰ درصد در بودجه می تواند اصلاحاتی صورت دهد اگر فرض را بر این بگذاریم که این صحبت کارشناسی است و احتمالا براساس محاسبات صورت گرفته چنین موضوعی بیان شده واین عدد درست است واقعیت این است که دولت باید طبق قانون بودجه لایحه بودجه را ارائه دهد، بعد از آن در کمیسیون های اقتصادی مجلس بالا و پایین و مورد کار کارشناسی قرار می گیرد اما به هر حال می بینند که خیلی نمی توانند ساختارهای بودجه ای را تغییر دهند. به هر حال رفت و برگشت های زمان بر این موضوع را هم در نظر می گیرند مثلا اگر دولت شکایت کندو شورای نگهبان به نفع دولت رای دهد با استناد به قانون مبنی براینکه هر کاری که بار مالی داشته باشد و دولت عملا انجام آن را به دلیل ناتوانی مالی رد کند به نفع دولت تمام می شود. بارها شاهد وقوع چنین موضوعاتی بوده ایم که دولت از همین بهانه ها استفاده می کند در حالی که مقام معظم رهبری بر این نکته همواره تاکید کرده اند که ساختار بودجه باید شفاف شود، اینکه کجای بودجه باید اصلاح شود. متاسفانه در دولت کسی روی این بحث ها تمرکز نمی ماند و آنها فقط در کلیات می مانند از مجلس جدید هم که بیش از چند ماه است روی کار آمده نمی توان درباره اصلاح سریع بودجه انتظار داشت چرا که مجلس های گذشته و دولت در هفت سال پیش باید به این موضوع دست می زدند .
تحلیل شما از عملکرد بودجه ای دولت در هفت سال گذشته چیست؟
آنچه که در دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای اصلاح و شفاف سازی بودجه انجام شد یک سری حرف های کلی که به درد هیچ احدی نمی خورد بود، حرف هایی که انسان گمان می کند بیشتر سر کاری است و با ارائه چهل، پنجاه صفحه حرف های کلی خود را خلاص کردند . در حالی که بحث اصلاح ساختار بودجه این تعاریف نبود. من به صورت جسته گریخته آن چه از نماینده های مختلف مجلس گذشته نقل شد چه از زمان آقای لاریجانی چه روسای کمیسیون ها به شما می گویم که این ها هیچ کدام به طور شفاف نیامدند که بگویند برای شفاف سازی و اصلاح بودجه چه کرده اند؟ برای پنج محور کلیدی اصلاح بودجه مثل اصلاح ساختار مالیاتی که بخشی از آن به قوانین موجود کشور بر می گردد چه کرده اند؟ اینجاست که متوجه می شویم اصل بحث به خود دولت برمی گردد که در تمام این سالها تشکیلاتی را برای اخذ مالیات نهادینه نکرد. اگر دولت واقعا قصد اخذ مالیات از نهادهای مختلف داشته باشد باید از سیستم الکترونیکی وصل بودن شبکه ها به هم ورود و خروج درآمد ها و آن نظام جامع که دولت گفته از آن می خواهد برای واردات رو نمایی کنداستفاده شود، شبکه ای که مالیات ها را به روز و در لحظه رصد و کنترل می کند. اگر این مجموعه شبکه ها به هم وصل بود درآمد کشور ناشی از صادرات از واردات و هزینه های انجام شده ، هزینه هایی که صرف تولید می شود ودرآمدهای ناشی از تولید و خدمات مشخص می گردید لذا دولت می توانست از مجموعه فعالیت ها بنا به میزان لازم مالیات گیری بر طبق قانون مالیات اخذ کند. بنابراین می بینیم اصل این موضوع برعهده دولت است وگرنه مجلس براساس برنامه ششم توسعه و براساس عدالت و اینکه باید از بودجه مراقبت و بر آن نظارت کند می تواند کمی ردیف ها را بالا و پایین کند اما اینکه انتظار داشته باشیم خود دولت اصلاحات بودجه ا ی را به درستی انجام دهد حداقل دراین دولت خیال باطلی است و اصلا دولت زیر بار این موضوع نمی رود.
مجلس دهم در عدم اصلاح ساختار بودجه و کاهش فشار بر دولت را تا چه اندازه مقصر می دانید؟
مشکلات جدی که ما در بودجه های سنوات گذشته در دو دولت آخر داشتیم این بوده که عملا دولت نه اعتقادی به برنامه و برنامه نویسی داشته و آنچه مجلس تصویب کرده را به درستی عمل نکرده، ضمن اینکه انحراف دولت از بودجه های مصوب و برنامه انقدر زیاد است که بود و نبود برنامه برای دولت خیلی فرق نمی کند. به هر حال بارها این موضوع توسط مجلسی ها عنوان شده که دولت اعتقادی به نوشتن برنامه ندارد و عملا در بحث اجرای درست بودجه مجلس را دور می زند . به هر حال مجلس دهم هم خود را در خط دولت می دانست ودر برابر خطاهای دولت به شدت سکوت می کرد لذا دولتی ها این رویه غلط را در هفت سال گذشته تا کنون ادامه داده اند.
آیا درسال آخر کار دولت انتظار اصلاح بودجه توقع درستی است؟دولت این کار را برای بودجه ۱۴۰۰ انجام داده است؟
مسلما در سال آخر که دولت در آستانه رفتن است حتما این دولت حال و حوصله اصلاح بودجه را ندارد . به هر حال برای اصلاحات ساختاری در بودجه، اصلاحات ساختاری در نظام مالی و قانونی دولت می بایست زمان زیادی به این موضوع اختصاص می داد، قطعا نظام مالیاتی اینگونه اصلاح نمی شود تا قانون نوشته شود زمان بر است که دولت کار خاصی دراین موضوع انجام نداده است.
با توجه به اینکه دو سوم بودجه صرف شرکت های دولتی می شود آیا تحلیل وانتقادی به این موضوع دارید؟
یکی از شاخص ها در بحث اصلاح ساختارهای بودجه بحث شفاف سازی در آمد شرکت های دولتی و شبه دولتی است. دو سوم بودجه مصوب سنواتی عملا مثل یک هندوانه در بسته وارد مجلس می شود دو تا رقم کلی دارد درآمدها و هزینه ها که تراز و تصویب می شود بدون اینکه توضیحی داده شود که بخش عمده منابع ارزی که درون شرکت نفت یا دست پتروشیمی هاست چه می شود؟ مجلس نظارتی روی نحوه عملکرد و هزینه کردهای شرکت های خصولتی ندارد در حالی که همه ی شرکت هایی که بودجه دولتی می گیرند عملکرد آنها باید شفاف شود . وقتی دولت در لایحه خود قوانین و پیشنهادات را ارائه ندهد هر چه قدر هم مجلس بخواهد قانون تصویب کند که درآمدها اینگونه شفاف شود دولت زیر بار نمی رود و کلا اینگونه است که در اصلاح ساختار بودجه اتفاق خاصی رخ نمی دهد. مثلا میزان مالیاتی که از شرکت هایی که عملا تمام درآمدهای ارزی داخل آنها می رود مشخص نیست.
مهمترین اصلاحات اقتصادی و بودجه ای کشور در چه زمینه هایی باید انجام شود؟
به هر حال یک بخش عمده اصلاح ساختاری اقتصاد به شفاف سازی درآمدها و هزینه های شرکت های دولتی و شبه دولتی، به اصلاح ساختار نظام بانکی که لایحه آن سالهاست در مجلس خاک خورده و دست به دست شده و عملا چیزی از دل آن بحث ها در نیامده برمی گردد. اگر اصلاح ساختار نظام بانکی به درستی دنبال می شد اینگونه با وضعیت نابسامان نظام بانکی کشور رو به رو نمی بودیم، ضمن اینکه نظارت های نیم بندی هم که از طریق شبکه بانکی و بانک مرکزی و دیگران وجود دارد هم کم رنگ می شود و اوضاع نابسامان تشدید می شود در حالی که دقیقا باید معلوم شود که هدف از اصلاح ساختار چیست؟ مثلا حجم پولی که توسط شبکه بانکی خلق می شود باید کنترل شود قدرت خرید پول ملی در یک فرآیند تعریف شده ای به مرور کنترل شود مردم باید در سود فعالیت های اقتصادی که از طریق شبکه بانکی اتفاق می افتد سهیم شوند، بانکداری بدون ربا محقق شود در حالی که هیچ کدام از این اتفاق ها نیفتاده است. به هر حال اصلاح ساختار بودجه کار بزرگی است منتهی قدمی برای این موضوع برداشته نشده است.
نظر شما